۷. لایه ها
لایه گذاری در یک تصویر یک مفهوم گسترده و تا حدودی مبهم است.
عکاسان مختلف آن را به اشکال مختلفی توصیف می کنند.
یک عکس با لایه در یک زمان بیش از یک کار انجام می دهد، و جذابیت بیشتری برای بیننده به وجود می آورد.
لایه ها می توانند عناصر بصری باشند، مثال واضح آن یک پیش زمینه ی قوی همراه با یک پس زمینه ی قوی است.
در اینجا شاهد لایه گذاری نزدیک/دور کلاسیک هستیم، همراه با جعبه ی گیتار در
پیش زمینه، ستاره ی راک و گیتاریست در حال قدم زدن در صحرا در میانه ی زمینه و تپه های شنی در پس زمینه. (تصویر شماره 1)
در این مورد لایه گذاری مناسب تر است به این خاطر که روند آرامی از نزدیک به دور در حال شکل گیری است.
با این حال نقاط معنی دار بیشتری در لایه های پیش زمینه، میان صحنه و پس زمینه وجود دارد. (تصویر شماره 2)
توجه داشته باشید که عکس های تک لایه در صورتی که به مقدار کافی قوی باشند می توانند موفقیت آمیز باشند.
در اینجا همان قره غاز قبلی را مشاهده می کنیم، اما این بار فقط اشارات او
(در این مورد این است که عکاس چه موقع این عکسبرداری را تمام می کند) در عکس جلوه ی بیشتری دارد. (تصویر شماره 4)
لایه ها همچنین می توانند لایه های راوی داستان باشند- که دو یا چند عنصر از
عکس بیننده را تشویق به مشاهده ی چند خط داستانی می نماید.
دوباره به صحرای آنتلوپ و نقطه ی برتری سیاه و سفید برمی گردیم. (تصویر شماره 5)
اما این بار فقط به لایه های بصری نگاه نمی کنیم بلکه باید لایه ی راوی یعنی جمعیت دیوانه را مشاهده کنیم.
بله این همان چیزی است که در سفر به صحرای آنتلوپ شاهد آن خواهید بود،
گرچه ممکن است شاهد عکسبرداری عروسی هم باشید.
مثال های واضح دیگری نیز وجود دارند.
لایه های معنی یا احساسات و هر چیز دیگری که بیننده را به کشف ارتباطات پیچیده ی درون عکس تشویق نماید.